ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ابراهیمم از آتش میاید.
همچو معجزه ای در بطن زندگی،
بی آنکه بدانی که حست چیست!
و لبخندی سمج مدام تولد پروانه ای را تکرار کند...
بالهایت را امروز به من بده،
من خریدار بلند پروازی های آن پیله ی تنیده ام.
سلام و درودها






هزاران آفرین بر قلم سبزت که اعجاز ادبی می کند و
شوریده باد طبع لطیفت که اثری زییا آفریده است.
در مکتب عشق، ابراهیم، با اعجاز از میان آتش می آید و عشق،سوختن است و آذر آتش است و تو در میانه آذر
می آیی
تا رسیدن به باغ آرزو تنیدنی میباید همچون دگردیسی برای
معجزه ای بدیع؛که پدید آید و طرحی نو دراندازد.
گل وجودت شاداب و باطراوت باد در سایه آذرین ماه وجودت.
پیشاپیش تولدت مبارک و بهترین ها را برایت آرزو میکنم.
سپاس فراوان
سلام، ممنون از اینکه حس نوشتم رو با همه وجودت چشیدی. تو بهترینی.
تا تولدم یک روز مونده و این پیشاپیش تبریکت قبل از اینکه بدونی بهم خیلی چسبید