ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
آذر آمد
همچون شولای عشقی بیتاب
با برفی سرد
آذر چنان آمد که دستهایم یخ بزنند
و دستهای تو گرمای جانم شود
ماه من
تلخ ترین ماه من
زیباترین ماهم را آورد
عشق چیز کوچکیست
حسی در ناکجای قلب
که نامش را تو میدانی
و من گاه گاهی نجوای شورانگیزش را به سخره میگیرم
عشق ابدیتی بی انتهاست
که تو همچون صنوبری
در انتهای راه من دلربایی میکنی
بیا خودخواه نباشیم
بیا تنها نباشیم
بیا برای یک بار هم که شده
عشق را مقدس بدانیم
و من،
من میخواهم به عشق با تو ایمان بیاورم.