ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

٣١-خواب پریها

این قصه ی بی پایان ناتمام مانده،

همانی که بی مقدمه شروع شد،

 همانی که مرا از خواب پریها بیرون کشید و به دنیای دیگری برد! 

و همچون مکاشفه ای نا ممکن در شریان های من جاری شد و فشارم را تا مرز طوفانی حادثه بالا برد، حادثه ای که مرا تا انزوا به جایی که نمی دانم کجاست و حتی نامش چیست کشاند!

اتفاقی که تنها یک بار ممکن می شود اما تمام نمی شود!

 و تمام من نا تمام مانده در این پرواز بی بال و پر...



نظرات 1 + ارسال نظر
مهرسا یکشنبه 17 آبان 1394 ساعت 14:56

شیفته پرواز میل به خزیدن ندارد،تنگنای پیله که در خور شاپرک نیست،
تا انتهای قصه تا آخر دنیا تو زیباترین بال جهان را داری؛
پیله ات را بگشا به نام عشق این زیباترین اتفاق دنیا

+درود بر شما ،بسیار زیبا
تشکرفراوان

تنگنای پیله که در خور شاپرک نیست...

چقدر اینو دوست داشتم، ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد