ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

٦٣-ابدیت حضور

لذت چشیدن طعم یک بوسه یا پا بر آبهای نقره گون دریایی نهادن
زندگی را همچو معراجی در خطوط منحنی آفرینش زیبا میکند.
لذت لمس دستهای پدر و بوییدن آغوش مادر
ابدیت حضور عاشقانه ای را بر خاطرات حک میکند.
لذت فراموشیه عشقی از روزها رفته و نفسهای عمیق زیر آسمان حنایی کهکشان،
ریه های دود گرفته را تا انتهای خلق عشق خالی میکند.


نظرات 1 + ارسال نظر
احمد-ا چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 08:25

سلام
صبح بخیر الهام
ما را هم نگاه به نوشته هایت هست ...
اما نمی آید تا نظر دهم که نوشته ها ...
ز شادی کم نویسی ، غم را تـکرار داری تو همش ...
باریست سنگین داشتن گذشته همراه حال ...
دلم نیومد که اول وقت اومدی به ابدیت حضور ...
چیز ننویسم برایت به شادی و خرمی روز

سلام، روز بخیر، ممنون که میایید و نوشته هام رو میخونید.
غمگین نیستم، لطفا اینجوری برداشت نکنید، روزهای تازه ای رو تجربه میکنم و گذشته برای من فقط جاری شدن شعر و نوشته شده.
من آدم درد نیستم اما قلمم تاریک و سرده.
جای نگرانی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد