در سرم شعرهایی زخمی و هزیانهایی طاعون زده صف کشیده اند
تا اندوه خاطرم آنها را بر چینش دیوار تنهاییم آذین کند...
امان از سنگی که بر دلم رسوب کرده
تا شعرهایم را بر هم کوبد و آواری له شده و فرتوت بر کاغذ روحم به جای گذارد.