ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پخته ام کن به عشق...
من آش پشت پای او را
جا نیفتاده پخته ام.
میدانم آش دهن سوزی نمیشود
میدانم که به خاطرش برنمیگردد!
پخته ام کن به عشق
ای روزگار...
من با کاسه ای خالی پشت پای او مینشینم.
اینکه هستی ...
حتی با کاسه ی خالی در انتظار ...
انتظار را پویا نقاشی می نویسیم ...
و زیبایی زندگی به راه عشق ، معشوقه به عاشق روزگار را به رسوایی می کشانی
عاشق رسوا دیگر عاشق نیست، مغموم است، بازنده تر از من...
عشقی جوانه زده از سربلندی را منتظرم...
سلام عزیزجان " دوباره نگاه مشتاقم به شعر خوش ترکیب و خواندنی شما روشن شد.درود بر این قلم و دست مریزاد بر اینهمه احساس.
سلام ممنون از محبتت.
تقدیم به شما:
ژاک برل
برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو میکنم. آرامش آرزو میکنم.
برایت آرزو میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با خنده ی کودکان.
برایت آرزو میکنم دوام بیاوری
در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو میکنم که خودت باشی.