ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

١٠٩-ته مانده

من ته مانده ی سنت و غیرتم

جا مانده از قطار عاطفه،

من عصیان زده ی عشق و هوسم

در شهری طاعون زده که مردمش

 روح و تن را فراموش کرده اند...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد