ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

١٢٥-ذرات پاشیده ام

در من ذراتی آکنده به بی میلی

و بی خیالی

و شاید بی رغبتی فرو نشسته،

ذراتی که هر آن مرا از هم میدرد

و من همچون کهکشانی هزار پاره می شوم



نظرات 2 + ارسال نظر
آرشید شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 16:57

هستی رو به انبساط است ...
اما بازگشتی در راه است ...
فرا تر از پراکندگی

سلام
و پاینده به آرامش

سلام
روزهای هستی تان مملو از عشق و آرامش...

مهرسا شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 16:51

سلام شاعر گرامی امیدوارم حالتون کوک بشه سریعتر که حال خوب مسریست.خوشیم با خوشیهاتان.
به حرمت قلبهای پاک،اجابت دعاهای خیر برای شما عزیز بزرگوار را خواهانم و چه خوب که شاهد به بار نشستن آرزوهای خوبت در حق کسی باشی. به امید لحظه هایی سرشار از انگیزه و عاشقی

سلام دوست من
ممنون از دعای خالصانت.
امیدوارم همیشه بخندی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد