ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

١٧٤-رنگین کمان

در من رنگین کمانی زاده میشود

بر آسمان نیلگون بی انتهای آرزوهایم

وقتی که تو دستهایم را میگیری 

و من چشمهایم را به انتهای عشقت میدوزم.


شولای عاشقانه سرخابی رنگی 

با تار و پود باران و آفتاب برایت دوخته ام

رنگین کمان را بر تن کن

من دیگر آن زن یک رنگ و کمرنگ نیستم.



نظرات 1 + ارسال نظر
آرشید دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 20:54

سلام و درود

بی نظیر و ناب مثل همیشه ... سپاسگزارم از خلق این اثر نفیس

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد