حضورت مرا سیراب میکند،
اما هنوز دلم به قرص نان در دستت قرص نیست!
دلخوشم که از مهربانی چشمهایت نان میخورم.
دلم قرص نیست دستت را درست خوانده باشم.مشتی باز شده که مهربانی را برده یا دروغ را...درون من جوانه بزن،دلخوشم به مهربانی چشمانت که در دلم سبز خواهد شد.عشق به هرچه مهربانیست قسم خورده که در دلم بیفتد.+با گرمترین سلامها و سپاس از حلاوت طبع شما
در دلم نوریست که تا صبح دلاویز خواهد رقصید...سلام و عرض ادب.
سلام و درود مثل همیشه آرام و دلپذیر
سلام، سپاس.
دلم قرص نیست دستت را درست خوانده باشم.مشتی باز شده که مهربانی را برده یا دروغ را...
درون من جوانه بزن،دلخوشم به مهربانی چشمانت که در دلم سبز خواهد شد.عشق به هرچه مهربانیست قسم خورده که در دلم بیفتد.
+با گرمترین سلامها و سپاس از حلاوت طبع شما
در دلم نوریست که تا صبح دلاویز خواهد رقصید...
سلام و عرض ادب.
سلام و درود
مثل همیشه آرام و دلپذیر
سلام، سپاس.