ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

ماه و سنگ

ماه و دادم به شب های تار...

٧٨-دی٩٤

پاییزم رفت.

مثل همه رفتنی های دوست داشتنی این فصل ها و سال ها،

رفت...

پاییز رنگارنگ زیبای یک رنگ من

 زودتر از آنکه کسی شاخه ای نرگس دستم بدهد،

دست یلدایش را گرفت و رفت.

زمستان شده،

دستهایم قبل از آنکه برف ببارد یخ زده.

باید به دی سلامی بکنم و دست مهربانی بدهم.

گل فروش کجاست!

شاید اینبار من دسته ای نرگس خریدم،

 فرصتی برای صبر نیست...